امروز میخوام زنبور بشم
کلّه کدو یِه نون خرید دلش می خواست کَمی عَسل یِه فکری کرد ، رفت و رسید به گُل فروشیِ محل گفت به آقای گُل فروش : « گُل ها رو از کجا چیدی ؟ یِه عالمه گُل داری تو یِه دسته شو به من می دی ؟ امروز می خوام زنبور عسل بِشَم از گُل عسل در بیارم بعد بخورم با این نونم چی کار کنم پول ندارم » آقای گُل فروش به اون خندید و گفت :«شوخی بَسه هرچی عسل توگُل ها بود دادم به آقا مگسِه ! » ...
نویسنده :
مامان مریم
14:51